سیم که لخت شد برق هیبتش برق‌کار را گرفت. ( کاریکلماتور)

کاریکلماتور( سیم برق که لخت شد...)

سیم

سیم که لخت شد برق هیبتش برق‌کار را گرفت.

قلمش را سیم‌کشی کرد تا سریع‌تر بنویسد.

برق عشقت قلبم را گرفت.

خلاقیتش که گل کرد سیم‌کشی مغزش را تغییر داد.

برای افزایش انرژی‌اش سیم دویست ولتی به خود وصل کرد.

سیم برق که از لخت شدن شرم داشت برای انتقام برق‌کار را گرفت.

زمانی که ورقی از دفتر سیم‌اش کند برق او را گرفت.

زمستان‌ها سیم‌ برق از دوری پرندگان دچار افسردگی می‌شود.

پرنده‌گان دوستان صمیمی سیم برق هستند.

پرندگان و سیم برق پای ثابت درس ریاضی هستند.

سیم برق از کسی که لغتش کرده بود انتقام گرفت.

با شیرجه زدن سیم برق در آب ماهی‌ها شوکه شدند.

در دعوای سیم برق و لامپ نور قهر کرد.

سیم برق که لخت شد زیبایی‌ اندامش‌اش همه را کرد.

از وقتی دندان‌هایش را ارتودنسی کرد از ترس برق گرفتگی توسط سیم با او روبوسی کرد.

سیم برق از دست سیم چین به شکایت کرد.

قاضی سیم چین را به جرم قتل سیم‌ها به حبس ابد محکوم کرد.

از ترس برق‌گرفتگی با سیم بعد از ارتودنسی از آب خوردن خوداری می‌کند.

سیم برق در حسرت یک لیوان آب خنک به سر می‌برد.

سیم‌ها که اعتصاب کردند برق به مرخصی رفت.

چگونه کاریلماتور بنویسیم.

نویسنده عهدیه فزونی

به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در linkedin
پست های مرتبط

3 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *