عجیبنویسی
در تمرین عجیبنویسی استاد کلانتری صفحاتی از کتاب” گریز از مرکز” نوشته” لیلا صادقی” را خواند.
جملهها کتاب هیچ ربطی به هم نداشتند و نتیجه تراوشات ذهن خلاق نویسنده بود. در عجیبنویسی
ذهن نویسنده از شاخهای به شاخه دیگر در پرواز است و دستاوردهایش را روی کاغذ پیاده میکند. در
عجیبنویسی علاوهبر خلاقیت، تشبیه و تشخیص هم به زیبایی متن کمک کرده و سبب تولد جملات نابی
میشوند. هر یک از این جملات میتواند ایدهای برای داستان و آزادنویسی باشد. برای انجام این تمرین
نویسنده میتواند اطراف خود را بنگرد و یک جمله درباره آنچه میبیند بنویسد. لازم نیست جملات معنا و
مفهوم خاصی داشته باشند. در این تمرین فقط نوشتن مهم است نه معنا و مفهوم.
تمرین عجیبنویسی
در حال قدم زدن بودم که لیوان شکست.
ماهی آهنگ “من ماندهام تنهای تنها” را گاز زد.
قرمهسبزی غرغر کنان روی میز نشست.
لیوان به قصد خودکشی آب خورد.
پرنده کتانی به پا کرد.
مادر کتری را در فر گذاشت.
نان بیات گریه سر داد.
شب چادر سیاه روی تلوزیون کشید.
پنجره نیمهباز از در بیرون رفت.
لامپ چای نوشید.
مبلها رو در روی هم نشستند.
تلویزیون پشت به مبلها کرد.
کتری به دیوار قاب شده بود.
دیوار سینه سپر کرده بود.
جوراب لنگه به لنگه منتظر ناهار بود.
کفشها حال پیادهروی نداشتند.
پیژامه پدر روی دستگیره در تاب بازی میکرد.
در از غصه غمباد گرفته بود.
پرده اعتصاب کرده بود.
قابلمه تن به جوشاندن آب نمیداد.
برنج میلی به شنا نداشت.
ساعت اعلام بازنشستگی کرد.
کتاب به سفر ابدیت رفت.
دفتر میلی به آرایش نداشت.
پتو آرام روی تخت به خواب رفت.
دیوار نیشخند زد.
صدای جدال کارد و تختهکار به گوش رسید.
اشک پیاز سرازیر شد.
یخچال سرفهای کرد.
یخ از شرم آب شد.
رادیو آهنگ “امروز یه روز تازهست” را سر داد.
دمپایی به سوسک حمله کرد.
شکر در چای شیرجه زد.
نویسنده: عهدیه فزونی
12 پاسخ
دیوار قلنجش را شکست. تو خلافبت خوبی داری عزیزم
چقدر جمله زیبایی نوشتی. ممنون لیلاجان.
یخچال سرفه ای کرد. جالب بود برام. مانا باشید.
ممنون افسانه جان.
چه تمرین جالب و البته عجیبی. اما نمیدونم منظور از این تمرین چیه؟ شاید فقط یه تمرینه برای ذهن. که البته خروجیش میشه شبیه خوابهایی که میبینیم.
تمرین جالبیه و برای منم سوال بود هدفش چیه؟! چه اشاره خوبی، دقیقا مثه خوابهایی که میبینیم.
ممنون سپیده جان. همونطور که خودت گفتی به تمرینه برای نوشتن. تخلیه ذهن، افزایش خلاقیت و البته با کمی نظم دادن بهش میشه به داستانک تبدیلش کرد.
ممنون آقای طاهری. دقیقن یه تمرین برای ذهن و همچنین افزایش خلاقیت در نوشتن. فکر کنم با خلاقیت و دقت بیشتر میشه به شعر و داستانک تبدیلش کرد.
جالب بود بعضی هاش مثل کاریکلماتور بود و بعضی هاش همانطور که سپیده جون گفت: بعضی از خوابهام برام تداعی شدند😊
ممنون حلیمه جان. ابن سبک نوشتن برای من به جور آشفتگی رو تداعی میکنه و باعث تخلیه ذهن میشه.
چهایدهی جالی بود عهدیه جان. واسم جدید بود و دوست دارم انجامش بدم.
فقط اینکه این کتابی که گفتی همش همین طور نوشته بود؟
ممنون زهراجان، منم از این ایده خیلی خوشم امد. باعث تخلیه ذهن و خلاقیت میشه. قسمتهایی که استاد کلانتری خوند به همین سبک بود.