دریغ کردن خود از دیگران
آیا دریغ کردن خود از دیگران به معنای قطع رابطه با آنهاست؟
بارها حس کردهام که اطرافیانم به اندازهای که من دوستشان دارم، دوستم ندارند. یا زمانی را که به آنها
اختصاص می دهم نمیبینند. احساس میکنم میزان بهایی که من به آنها میدهم بسیار بیشتر از
ارزشی است که آنها برای من قائلند. این موضوع نه تنها باعث رنجشم میشود بلکه احساس ناکافی
بودن را در من تقویت میکند. مدام تلاشم را بیشتر میکنم؛ اما تغییری رخ نمیدهد. چند روز پیش که به
طور اتفاقی اینستاگرامم باز شد ویدئویی یک دقیقهای از سپهر خدابنده دیدم که در آن از موضوع دریغ کردن
خود از دیگران سخن میگفت. سخنانش درمان مشکل من بود.
باید خود را از دیگران دریغ میکردم. به عبارت دیگر باید از دسترس خارج میشدم و زمان و انرژیام را صرف
خود و کارهای مورد علاقهام میکردم. این امر برای کسانی که دوستم داشتند؛ اما به حضور من عادت
کرده بودند تلنگری محسوب میشد تا نبود مرا حس کرده و ارزش حضور من برایشان آشکار شود. البته باید
به این نکته هم توجه میکردم که این امر بر کسانی تاثیر میگذارد که از ارزش حضور من آگاهند؛ اما
برایشان به صورت عادت در آمده و آن را امری طبیعی میپندارند. باید از آنها فاصله بگیرم تا ارزش حضورم
برایشان آشکار شود.
آنچه باعث بها دادن دیگران به ما میشود رفتار ماست. اگر ما به گونهای رفتار کنیم که آنها حضور ما را
وظیفه تلقی کنند، مسلمن حضورمان برایشان ارزش چندانی نداشته و به آن بها نخواهند داد. همچنین با
دریغ کردن خود از دیگران زمانی برای اندیشیدن به رفتار خود داشته و میتوانیم در آن تجدید نظر کنیم.
آشنایی با دوستان جدید
اگر به دقت به اطرافیانمان نگاه کنیم افراد بسیاری را خواهیم دید که از حضور در کنارشان نه تنها لذتی
نمیبریم بلکه سبب اتلاف وقت و انرژی ما نیز میشوند. در چنین شرایطی بهترین گزینه دوری از این افراد
و دریغ کردن خود از آنان است. مسلمن افراد بسیاری هم هستند که از نظر فکری به ما نزدیک بوده و
دوستی با آنان به آرامش و رشد ما کمک بیشتری خواهد کرد. بهتر است آنها را شناخته و از بودن در
کنارشان بهترین استفاده را ببریم.
نویسنده: عهدیه فزونی
آخرین دیدگاهها