امنیت عاطفی
امنیت عاطفی و ارتباط آن با کودکی
کودک که بودم اضطراب اینکه خطایی از من سر بزند و مورد شماتت و بیمهری خانواده و اطرافیانم قرار
گیرم رهایم نمیکرد. با وجود اینکه کودکی آرام بودم و تمام تلاشم را میکردم تا مرتکب خطایی نشوم
ترس دست از سرم بر نمیداشت. با آنکه سالها از آن روزها گذشته، گاهی آن ترس به سراغم میآید و
ذهنم را درگیر میکند. از همان کودکی آرزو داشتم بیقید و شرط دوست داشته شوم. آرزو داشتم مرا به
خاطر اینکه خودم هستم دوست بدارند نه به دلیل رفتار و افکارم. دوست داشتم شیطنت کنم؛ اما قانون
سفت و سخت خانه مانعام میشد. والدینم دوستم داشتند؛ اما هرگز آن را به زبان نمیآوردند و من در
دنیای کودکیام احساس ناامنی میکردم. در واقع ترس از دوست داشته نشدن و مورد انتقاد دیگران بودن
امنیت عاطفیام را دچار تزلزل میکرد.
****************************
احساس ارزشمندی و مهم بودن در خانه باعث ایجاد و تقویت امنیت عاطفی در ذهن و روان افراد میشود.
زمانی که افراد یک خانواده به رفتار و افکار یکدیگر احترام نگذارند، از احساس ارزشمندی افراد کاسته شده
و ناامنی عاطفی در آنها ایجاد میشود. زندگی در محیطی که ناامنی عاطفی ذهن فرد را تسخیر کرده،
سبب بروز احساس درماندگی و ناامیدی در او میشود. در چنین شرایطی فرد به پرخاشگری و یا سکوت و
نادیده گرفتن خود پناه میبرد که هر دو مضرات خود را دارند. شاید در ظاهر سکوت گزینه مناسبتری
باشد؛ اما باید این موضوع را در نظر داشته باشیم که در سکوت افراد آسیب بیشتری میبیند؛ زیرا احساس
ناکافی بودن کرده و دست به انکار خود میزنند. ناامنی عاطفی دنیا را به محلی ناامن و پر از تنش برای
این افراد تبدیل کرده و اعتماد خود را نسبت به دیگران از دست میدهد. این افراد دنیا را به مثابه جنگلی
میدانند که هر آن احتمال حمله موجودات وحشی در آن وجود دارد.
بهترین گزینه برای بدست آوردن امنیت عاطفی واقعبینی درباره خود و خانواده است. با شناخت درست
افکار و رفتار خود و خانواده میتوان ریشه عدم امنیت عاطفی را یافته و برای رفع آن راهحلهایی مناسب به
کار برد.
نویسنده: عهدیه فزونی
2 پاسخ
به موضوع خیلی خوبی اشاره کرده بودی.
افرین به این نکته سنجی
ممنون لیلای عزیزم. همچنان یکی از دغدغههای منه.