رحمت الهی یا زحمت الهی

رحمت الهی یا زحمت الهی

رحمت الهی یا زحمت الهی

با صدای رعد از خواب پرید. هراسان از پنجره به حیاط نگاه کرد. هر از گاهی برقی آسمان سیاه‌پوش را

روشن می‌کرد. آسمان در برابر دیدگان مرد تار شد. با پشت دست چشمانش را پاک کرد و گفت چرا الان؟

خدایا چرا الان؟ این بارون رحمت نیست زحمته. به خدا که رحمت الهی نیست زحمت الهیه.  می‌دونی که

زحمته. حکمت این بارون بی‌موقع چیه؟ این که خوشه‌های برنج از بین میرن حکمته یا رحمت؟ خودت

بگو. اصلن تو جای من. خودت باشی چکار می‌کنی؟ بگو، منم همون کار رو انجام بدم. یه ماه پیش چقدر

التماست کردم بارون بیاد. یه لکه ابرم تو آسمون پیدا نشد تا دلم رو خوش کنم. هنوز خستگی کار توی

تنمه. نزار یه سال خسته بخوابم. امسال دیگه دوُوم نمیارم. مثل محصولم از بین میرم.

آسمان روشن شد. صدای رعدی خشمگین دل پنجره را لرزاند. مرد همراه آسمان شروع به گریستن کرد.

 

نویسنده: عهدیه فزونی

به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در linkedin
پست های مرتبط

4 پاسخ

    1. همیشه دعا می‌کنم خدا منو با حکمت‌های سخت امتحان نکنه. وقتی آدم به بن بست می رسه اعتقاد و ایمان قوی میخواد تا در امتحان قبول بشه. بچه که بودم بارها شاهد از بین رفتن محصول کشاورزها بودم و حس و حالشون رو درک می‌کنم ولی کشاورزا از رحمت خدا ناامید نمی‌شدن و سال بعد دوباره با توکل به خدا سر زمین می‌رفتن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *