زمانی برای استراحت
کارهای خانه را یکی پس از دیگری انجام میدهم؛ اما گویی کارها در حال زایش و ازدیاد هستند. هرچه
بیشتر تلاش میکنم باز کاری برای انجام دادن از گوشه و کنار اعلام حضور میکند. علاوه بر خستگی
جسمی ذهن و روانم هم خسته و کلافه میشود. در نهایت کفگیر انرژیام به ته دیگ میخورد و شارژ
خالی میکنم. به پشت روی مبل دراز میکشم. کمرم آه و ناله را شروع میکند. در حالی که استراحت
میکنم، ذهنم درگیر کارهای باقی مانده است. ساعت لیلی کنان جلو میرود و گهگاهی شکلکی برایم
درمیآورد. در این مواقع آرزو میکنم کاش چوب جادویی داشتم و با یک وِرد خانه از تمیزی برق میزد. در
همین افکارم که صدای گرسنمه پسرجان بلند میشود. آهی میکشم و میگویم بلند شو یه خوراکی
بخور فعلن غذا درست نکردم. کاش مثل سالهای قبل بلند میشد و نیمرو یا املتی درست میکرد و
میخورد. کار دیگری به کارها اضافه میشود. صدایی در ذهنم میگوید برای امروز کافیه. دیگه وقت
استراحته. با این دستور نفس راحتی میکشم و لبخند میزنم. زمانی برای استراحت و انجام کارهای مورد
علاقه مانند ستارهای در ذهنم میدرخشد. با همین یک جمله نیمی از خستگیام از بین میرود.
به لیست کارهای روزانه نگاه میکنم. کارهای خانه را تیک میزنم. کتاب را از روی میز برمیدارم و تا قبل از
آماده کردن ناهار به دنیایی دیگری سفر کنم و خستگی را لای صفحات کتاب جابگذارم.
راههای اختصاص زمان برای استراحت
برنامهریزی درست و اولویتبندی کارها
به اندازه توان و زمان از خود توقع داشته باشید
استراحت کوتاه در زمان انجام کارها
گوش دادن به موسیقی در زمان انجام کار و استراحت
تقسیم کارها به بخشهای کوچکتر
انجام کارها در زمانهای متفاوت
پرداختن به کارهای مورد علاقه مانند مطالعه، نوشتن و تماشای تلویزیون در بین انجام کارها
تقسیم کارها بین اعضای خانواده
نویسنده: عهدیه فزونی
آخرین دیدگاهها