فریدون سه پسر داشت اثر عباس معروفی

فریدون سه پسر داشت عباس معرفی

 

فریدون سه پسر داشت

معرفی کتاب

نام اثر: فریدون سه پسر داشت

نویسنده: عباس معروفی

انتشارات: نشر گردون برلین

نوبت چاپ: چاپ سوم زمستان ۸۳

 

دقیقن یادم نمی‌آید کتاب را از کجا خریده‌ام. دست دوم است. به خاطر نام نویسنده یعنی عباس معروفی

آن را خریدم. مدت‌ها در کتاب‌خانه انتظار می‌کشید تا این‌که هوس خواندن رمانی پرکشش به جانم افتاد. به

سراغ کتابخانه رفتم. نگاهی به کتاب‌های خوانده نشده انداختم. نام نویسنده “فریدون سه پسر

داشت” مرا وسوسه کرد. کتاب سمفونی مردگانش را سال پیش خوانده بودم و قلم عباس معروفی را

ستوده بودم. زمانش بود رمانی جدید از این نویسنده قدر بخوانم. کتاب را برداشتم و سفر به دنیایی جدید را

آغاز کردم.

موضوع کتاب

موضوع کتاب درباره خانواده‌ امانی است که چهار فرزند پسر و یک دختر دارند. داستان از زبان مجید که

گرایش کمونیستی دارد بیان می‌شود. کتاب از سه بخش من، تو و ما تشکیل شده است. در هر سه بخش

مجید به طور متناوب خاطرات خود و خانوادهاش را بیان می‌کند. به گذشته سر می‌زند و به حال باز

می‌گردد. داستان به مرور خاطرات دوران انقلاب و عقاید برادران امانی واتفاقاتی که برایشان رخ می‌دهد

می‌پردازد. مدام در میان کلمات در جست‌وجوی کلیدی برای باز کردن معماهای حال و گذشته بودم. در

کتاب فریدون سه پسر داشت اعضای خانواده تفکرات و عقاید متفاوتی دارند. ایرج فرزند بزرگ خانواده اهل

هیچ گروهی نبود و به جامعه‌ای ایده‌آل فکر می‌کرد، جامعه‌ای که آن را در شعرهای شاملو می‌یابد.مجید

کمونیست و اسد انقلابی دو آتشه بود. سعید مجاهد و پدر حذب باد. تنها دغدغه پدر خانواده حفظ

موقعیتش بود. آبرو و اعتباری که سال‌ها برایش بدست آوردنش تلاش کرده بود بیش از فرزندانش برایش

اهمیت داشت.

هر چه بیشتر می‌خواندم از عقاید مجید و طرز تفکراتش نفرت بیشتر می‌یافتم. فردی خودخواه که به هیچ

چیز و هیچ کس جز خودش فکر نمی‌کند و ریشه تفکراتش پوچ و بی‌اساس است.

در حین مطالعه قدرت قلم نویسنده را ستایش می‌کردم. شخصیت‌پردازی رمان به گونه‌ای بود که حس

می‌کردم از نزدیک خانواده فریدون امانی را می‌شناسم. پدری که می‌کوشید ظاهر خانواده همیشه موجه

باشد تا شان اجتماعی‌اش حفظ شود. مادری که با چنگ و دندان سعی در حفظ فرزندان و همسرش

داشت و پسرانی که زیر یک سقف بزرگ شده؛ اما عقاید متفاوتی داشتند. مانند کشوری با عقاید مختلف و

متفاوت که مردمش سر سازش با هم را ندارند. فریدون امانی مدام تکه از داستان شاهنامه را تکرار می‌کند

و می‌گویید فریدون سه پسر داشت. او ایرج را سلبقه سیاسی داشت از قلم می‌انداخت و این موضوع

همسرش را خشمگین کرده و سبب اعتراضش می‌شد و می‌گفت فریدون چهار پسر داشت.

فریدون چهارسر دارد.

بریده‌ای از کتاب

  • فریدون سه پسر داشت ایرج، سلم و تور. که جهان را بین آنها تقسیم کرد. ایران را که بهترین بخش بود به ایرج سپرد. یونان، روم و شام را به سلم داد و توران زمین را به تور؛ اما سلم و تور به ایرج حسادت بردند.

دوستانه او را دعوت کردند و در جنگی از پای درش آوردند.

  • وقتی می‌رفتی در هاله دود، راحت‌تر می‌توانستم حرف بزنم. چشم‌هایت را نمی‌دیدم. گفتم: ” انقلاب

یعنی باید کثافت را بیرون ریخت و خلق خالص را نگه داشت. انقلاب یعنی….”

” همه تعریف‌ها را می‌دانم، ولش کن. ولی یادت باشد مجید، ما آنقدر به خودمان مطمئن هستیم که نیازی

به کشتن مخالفان‌مان نداشته باشیم. این همه آدم، این همه مبارزه، این همه کشته معنی‌اش این بود که

ما منطق‌مان گلوله باشد”؟

 

معرفی کتاب سمفونی مردگان

 

نویسنده: عهدیه فزونی

به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در linkedin
پست های مرتبط

4 پاسخ

  1. ممنون عهدیه جان برای معرفی این کتاب
    قبلن بهم گفته بودی که یکی از نوشته هام تو رو یاد این کتاب انداخت.
    دوست داشتم درباره کتاب بدونم و چقدر خوب که تو دربارش نوشتی
    چقدر جالب بود سه نفر با گرایش مختلف زیر یک سقف و برآمده از یک خانواده
    دمت گرم عهدیه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *