قفس
کبوتر آزاد، ققلی بر در قفس زد.
آزادی، ظلم را به قفس انداخت.
قفس به جرم سلب آزادی پرنده به حبس ابد محکوم شد.
آزادی، قفسها را بازنشسته کرد.
قفس آرزوی آزادی را در سر میپروراند.
با مرگ کبوتر قفس خودکشی کرد.
قفس محبوس، با شنیدن اتهاماتش دست به خودکشی زد.
قفس پرنده زخمی را در آغوش کشید.
گربه در آرزوی مرگ قفس روز را به شب میرساند.
قفس پناهگاه پرنده مجروح شد.
مرگ قفس آرزوی مشترک پرنده و گربه است.
نوشته شده توسط عهدیه فزونی
2 پاسخ
عهدیه این کاریکلماتورها فوق العاده بود. لذت بردم عزیزم.
ممنون لیلا جان خوشحالم که دوست داشتی عزیزم.