اولین گام در رسیدن به آرامش
قدم اول در رسیدن به آرامش آگاهی از معنای آرامش است. آرامش از دید افراد مختلف معنای متفاوتی دارد. ابتدا فرد باید از نظر خود درباره معنای آرامش آگاه باشد تا آن را معیار خود قرار داده و برای رسیدن به آن تلاش کند. از نظر من آرامش داشتن حس امنیت روحی و جسمی است. زمانی حس امنیت روحی میکنم که حادثه تلخ بیرونی یا درونی روی افکارم تاثیر منفی نگذارد و آن را آشفته نکند. ذهن آرام باعث آرامش روح نیز میشود.
ممکن است هر فرد راههای خاص خود برای رسیدن به آرامش داشته باشد. راهکارهای بسیاری برای دستیابی به آرامش توصیه شده است. برخی از آنها را امتحان کردهام. در صورت مثبت بودن تکرار نموده و در غیر این صورت به فراموشی سپردهام. برخی از راهها هم نتیجه تجربیات شخصی و زندگی زیسته خودم است که به اختصار آنها را ذکر میکنم.
راههای رسیدن به آرامش
پیادهروی
زمانی که موضوع ناراحتکنندهای مرا عذاب میدهد میل شدیدی به پیادهروی پیدا میکنم. حسی به من میگوید با پیاده روی حالت بهتر میشود. اگر در این زمان شرایط پیادهروی مناسب باشد ساعتها میتوانم راه برم و ذهنم را آزاد بگذارم تا پرسه بزند و به آرامش برسد.
نوشتن
نوشتن را برای چندمین بار دو روز پیش امتحان کردم. معجزه کرد. حال خوبی نداشتم. دلم میخواست با کسی درد دل کنم. در خانه تنها بودم. تصمیم گرفتم نامهای به خود بنویسم. لپتایب را روشن کردم. نامه تبدیل به دل نوشته شد. دردهایم را برای خودم نوشتم و اشک ریختم. هرآنچه را به کسی نمیتوانستم بگویم، نوشتم. دردهایم و اشکهایم همزمان آرام گرفتند. بعد از پایان کار احساس کردم حالم بهتر شده است و به آرامش رسیدهام.
تغییر دیدگاه
اولین بار که شعر “چشمها را باید شست””سهراب سپهری” را شنیدم دیدگاهش برایم جالب بود. دوست داشتم یاد بگیرم به گونهای دیگر ببینم و قضاوت کنم. این شعر بارها به من کمک کرد تا به گونهای دیگر به مسایل نگاه کنم و به جای خشم نسبت به دیگران با آنها برخورد بهتری داشته و صبور باشم. این کار سه نتیجه برایم داشته است. اول اینکه از کسی دلگیر نشده و آرامش داشتهام، دوم نکته، حرفی نزدهام که باعث پشیمانیام شود. سومین مزیت آن لذت بردن از بودن در کنار دیگران است.
صحبت کرد با یک دوست
صحبت کردن با خواهر و دوستم همیشه به من آرامش میدهد. زیرا آنها شنوندههای خوبی هستند و مرا درک میکنند. بسیار پیش آمده که بیشتر از یک ساعت با خواهرم تلفنی صحبت کرده و بعد از خداحافظی حال آشفتهام جای خود را به آرامش داده است.
یادآوری خاطرات خوش گذشته
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در اوج ناراحتی خاطرهای را به یاد آورده و لبخند زده باشید. این لبخند کوچک امید و آرامش هر چند کوچک را در ما به وجود میآورد و به ما یادآور میشود که روزها و لحظات بد تا ابد ادامه نداشته و روزهای خوب در راه است.
رفتن به طبیعت
افراد با توجه به روحیات خود بخشی از طبیعت را آرامش بخش میدانند. جنگل برای من همیشه نشانهای از عظمت و زیبایی آفرینش بوده است. گردش در جنگل و تماشای زیباییهای آفرینش، سکوت جنگل و صدای آب تابلوی بی نظیری را خلق میکند که مایه آرامش انسان است.
صدای موج دریا، شب کویر و بوی خاک نم خوده جز بهترین آرامش دهندهها محسوب میشوند.
بوییدن مواد معطر طبیعی
گلاب، گل محمدی، عطر یاس ، عطر غذای محبوب، عطر خاک خیس خورده و هزاران بوی دیگر که روی ذهن تاثیر مثبت داشه و ترشح هورمن آرامش و شادی را افزایش میدهند گزینههای مناسبی برای رسیدن به آرامش و حال خوب است. گاه بویی یادآور خاطرهای خوش از گذشته است و باعث آرامش ما میشود. یکی از این بوها برای من بیدار شدن با عطر نان برنجی است. عطر نان برنجی باعث میشود روزم را با آرامش و حس خوب شروع کنم.
شکرگذاری
با شکرگذاری نعمتها و داشتههایمان را به یاد میآوریم. یادآوری نعمات و خداوندی که پشتیبان و حامی ماست بهترین دلیل برای آرامش است.
عبادت و زیارت
گفتوگو با خالق هستی با حضور قلب و عشق و دیدن خود در پیشگاه او باعث آرامش ما میشود. گفتگو با خدا مختص افراد مذهبی نیست. انسانها به روشهای مختلف میتوانند با خدا گفتگو کنند و به آرامش برسند. فردی با نامه نوشتن، دیگر با نماز، فردی با دعا و تلاوت قرآن و دهها راه دیگرکه باعث آرامش انسان میشود.
سالها پیش به زیارتگاه کوچکی رفتم. اتاقی شش متری با بقعهای وسط آن. بعد از زیارت چنان حس آرامشی داشتم که احساس میکردم در حال پرواز هستم. سبکبال بود و زندگی را زیباتر میدیدم. هرگز آن حال زیبار را فراموش نخواهم کرد.
سخن آخر
آگاهی از موارد و شرایطی که باعث آرامش ما میشوند به ما کمک میکنند تا آسانتر به آرامش دست یابیم و بهره و لذت بیشتری از زندگی ببریم.
نوشته شده توسط عهدیه فزونی
آخرین دیدگاهها