بعد از شناخت خود و محیط، نوبت به انتخاب هدف میرسد. در انتخاب هدف باید فاکتورهایی را مورد توجه قرار دهیم. شناخت این فاکتور ها به ما کمک میکند آگاهانه دست به انتخاب هدف بزنیم و در مسیر توسعه فردی با آگاهی بیشتری گام برداریم.
فاکتورهای که در انتخاب هدف باید مورد توجه قرار دهیم.
هدف با علایقما همسو باشد
در انتخاب هدف باید علایق خود را مدنظر داشته و به آن توجه کنیم. اگر به هدفمان توجه داشته و آن را براساس علایقمان انتخاب کنیم با انرژی و انگیزه بیشتری برای رسیدن به آن تلاش میکنیم. علاقه به هدف این مزیت را دارد که در زمان مواجه با مشکلات و ناامیدی نیرویی ما را از توقف و تسلیم شدن باز میدارد. این نیرو از علاقه ما به هدف سرچشمه گرفته و باعث حرکت ما به سمت جلو میشود.
همچنین در انتخاب هدف نباید تحت تاثیر علایق دیگران قرار بگیریم. ما نباید هدفمان را با توجه به علایق آنها انتخاب کرده و علاقه خود را نادیده بگیریم. در انتخاب هدف باید دقت لازم را داشته باشیم؛ زیرا انتخاب هدف با معیارهای نادرست در طی مسیر تلاش برای رسیدن به هدف ما را مشکلات متعددی روبهرو میکند.
هدف باید شفاف باشد
منظوراز شفاف بودن هدف این است که از هدف انتخابییمان آگاهی کامل داشته و بتوانیم آن را همراه با جزئیاتش تصور کرده و درباره آن به وضوح سخن بگوییم. در واقع قبل از قدم گذاشتن در مسیر باید هدف برای ما واضح باشد و بدانیم به چه علت خواهان دستیابی به آن هستیم. باید از ویژگیهای هدف انتخابی خود اطلاع کافی داشته باشیم تا در رسیدن به آن درست عمل کنیم.
برای مشخص کردن جزییات هدف میتوانیم از نوشتن کمک بگیریم. به طور مثال اگر هدف ما مطالعه کتاب است باید تعداد کتاب، محتوای آنها و زمان رسیدن به هدف را مشخص کنیم. در سطح خردتر باید زمانی که خواندن هر کتاب لازم دارد را مشخص کنیم. در واقع برای آن برنامهریزی دقیق داشته باشیم.
هدف باید قابل اندازهگیری باشد
اندازهگیری هدف یعنی اینکه ما بتوانیم بزرگی و کوچکی، کمیت و کیفیت و مدت زمان لازم برای دستیابی به آن را مشخص کنیم. هدف نباید بیش از اندازه کوچک و یا بزرگ باشد. کوچکی هدف انگیزه برای دستیابی به آن را کاهش میدهد. از آنجایی که رسیدن به اهداف کوچک آسان به نظرمی رسید، ممکن است تلاش برای دستیابی به آن را به زمان دیگری موکل کرده و در رسیدن به آن سهلانگاری کنیم. بزرگی بیشازحد هدف هم باعث بروز مشکلاتی برای ما میشود. بزرگی بیش از حد هدف آن را غیرقابل دستیابی نشان داده و باعث ایجاد ترس از شکست میشود. ترس از شکست ما را از تلاش برای رسیدن به هدف باز میدارد. بنابراین بزرگی بیشاز حد هدف مانعی برای تلاش در مسیر رسیدن به هدف است.
هدف باید قابلیت زمانبندی را داشته باشد.
یکی از فاکتورهای مهم هدف قابلیت زمانبندی آن است. هدف باید به گونهای باشد که بتوان برای آغاز، میانه و پایان آن زمان تعیین کرد. باید زمان دقیق، آغاز و مدت زمان طی کردن مسیر هدفمان را مشخص کنیم. این کار را باید برای میانه و مرحله پایانی هدف نیز در نظر بگیریم. مشخص بودن زمان رسیدن به هدف در ما تعهدی نسبت به هدفمان ایجاد کرده و مانع از اتلاف وقت میشود.
هدف باید قابلیت رشد و پیشرفت ما را داشته باشد
هدف انتخابی ما باید ویژگیهایی داشته باشد تا ما را به سمت رشد و پیشرفت سوق دهد. اگر در مرحله انتخاب هدف، انتظاراتمان از هدف را یادداشت کنیم، در مسیر تلاش برای رسیدن به هدف میتوانیم دستاوردهای هدف را با انتظارات خود مقایسه کنیم. در این بررسی مشاهده خواهیم کرد که دستاوردهای هدف با انتظارات ما یکسان بوده یا با آن متفاوت است. در صورت عدم تطابق نتایجی مورد نظر ما با دستاوردهایمان میتوانیم در برنامهریزی خود تجدید نظر کرده و برنامه و راهی جدید برای ادامه مسیر انتخاب کنیم.
برای اینکه از همخوانی هدفمان با فاکتورهای بالا اطمینان حاصل کنیم میتوانیم سوالاتی طرح کرده و با پاسخگویی به آن از درستی انتخابمان مطمئن شویم.
نمونه سوال
- آیا هدفی که انتخاب کردهام با علایقم در یک راستا قرار دارد؟
- در صورت دستیابی به هدفم چه تغییراتی در من و زندگیام رخ خواهد داد؟
- آیا اجباری بیرونی من را وادار به انتخاب این هدف کرده است؟
- آیا از جزئیات هدف و مسیر آن اطلاع کافی دارم.؟
- آیا هدف انتخابی من ارزش صرف زمان و انرژی را دارد؟
- آیا هدف انتخابی من به رشد و پیشرفتم کمک میکند؟
- آیا هدف قابل دستیابی بوده و یا آرزویی دستنیافتنی است؟
- آیا انتخابی من واضع و شفاف است؟
- آیا امکانات لازم برای دستیابی به هدف را دارم؟
نوشته شده توسط عهدیه فزونی
2 پاسخ
عهدیه جان موضوع مقاله عالی بود و عالی تر از اون نحوه پرداختن به موضوع بود. موفق باشی دوست نازنینم
ممنون لیلاجان که مقاله رو خوندی و نظر دادی عزیزم. خوشحالم خوشت امد.