شجاعت

باران می بارید. باران را دوست داشت اما امروز وقتش نبود. یک ساعت پشت آینه به سر و صورتش رسیده بود. میخواست به کتاب فروشی برود. هفته ای یکبار به بهانه خرید کتاب به کتاب فروشی می رفت و کتابی می خرید. در دلش سبک وسنگین کرد بروم یا نروم. دلش راضی به ماندن در خانه نمی شد. با خودش گفت: باران تهران است تا نیم ساعت دیگر بند می آید. به امید بند آمدن باران پشت پنجره نشست. دفترش را باز کرد. تاریخ اولین یادداشت برای شش ماه پیش بود فقط نوشته بود امروز دلم لرزید.
یادداشت دوم: با دیدنش حالم خوب می شود.
یادداشت دهم: به دیدنش معتاد شده ام.
یادداشت بیستم: سی وپنج کتاب خریده ام فکر کنم دوستش دارم.
یادداشت چهلم: مگر می شود اول دختر عاشق پسر شود، اینجا ایران است نمی شود.
یادداشت چهل‌و‌یکم: باید به او بگویم،نباید از دستش بدهم.
یادداشت پنجاهم: کاش به او گفته بودم که ندیدنش عذابم می دهد.
خود کاری برداشت ونوشت: امروز حتماً به او می گویم که عاشق اش شده ام.
از پنجره بیرون را نگاه کرد باران بند آمده بود لبخندی زد و از خانه خارج شد. به کتاب فروشی رسید. تمام مسیر اضطراب داشت و نقشه می کشی چطور به عشقش اعتراف کند. داخل شد سلام کرد و نفس عمیقی کشید .فروشنده پشت میز مشغول مطالعه بود.
زبان دختر بند آمده بود نمی توانست حرفی بزند. فروشنده گفت امری داشتین. دختر چیز نگفت از شدت اضطراب زبانش بند آمده بود. کاغذی از روی میز برداشت و روی آن نوشت من عاشق شما هستم صورتش سوخت دستانش عرق کرده بود با عجله به سمت قفسه کتابها رفت کم مانده بود از حال برود در دلش رخت می شستند.گیح ومنگ شده بود. برای آنکه خود را مشغول نشان دهد کتابی برداشت و ورق زد ده دقیقه ای صبر کرد کتاب به دست به سمت فروشنده رفت کتاب را همراه کارت بانکی روی میز گذاشت. فروشنده کتاب را برداشت چیزی نوشت و به دختر داد و گفت: این کتاب هدیه من به شما. دختر زبانش نچرخید تا چیزی بگوید آرام تشکر کرد و از کتابفروشی بیرون آمد. چند قدم که دور شد کتاب را باز کرد. با خط خوش نوشته شده بود تقدیم به قلبی که با شجاعت عاشقانه می تپد.

نوشته شده توسط عهدیه فزونی

به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در linkedin
پست های مرتبط

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *