تازه نوشته ام داغ بخوانید
کیش و مات

کیش و مات( داستان کوتاه)

  کیش و مات وارد خانه آقاجان شدم. بوی قورمه سبزی بر خانه حکومت می‌کرد. نسیم پرده‌های سفید را قلقلک می‌داد. چند گلدان کنار پنجره با آفتاب عشق بازی

پروانگی

پروانگی

پروانگی  هوای گرم و دلچسب بهار پوست ظریفش را نوازش می‌کرد. از تناول برگ‌های جوان و خوشمزه لذت می‌برد. پرواز پروانه‌ها و آواز پررنده‌گان روزش را زیباتر می‌کرد. دنیا